بَردبَرد گَرَکى
بازیکنان به دو گروه تقسیم مىشوند. آتشى روشن مىکنند و سنگ را در آتش مىگذارند تا داغ شود. سپس قرعه مىکشند تا گروهى که باید از آتش نگهبانى کند، مشخص شود.بعد چشمهاى افراد گروه دیگر را مىبندند و گروه نگهبان سنگ را از آتش بیرون آورده و در سیاهىها به دوردست پرتاب مىکند، بعد چشمهاى گروه مقابل را باز مىکنند و آنها مىروند تا سنگ را پیدا کنند؛ گروه نگهبان هم باید همین کار را بکند.اگر گروه نگهبان سنگ را بیابد و آن را در آتش بىاندازد بازى بههمین روال تکرار مىشود. اما اگر کسى از گروه مقابل این کار را بکند جاى دو گروه عوض مىشود.
قنبر سوك
در اين بازي چند نفر تير هاي كوتاهي آماده ميكنندو در زمين نرم كه معمولا تليدون است مشغول بازي مي شوند.نفر اول چوب خود را به سمت زمين پرت ميكند و اعلام ميكند هركس نتوانست چوب او را با پرتاب چوب خود بياندازد يكي از تير هاي چوبي او خود را به او بدهد.و تا تمام شدن تيرهاي بازي ميكنند.
پشكل گال
بازی فکری است.این بازی به این صورت است که روی عدد 4 می چرخد .
دو نفر روبروی هم روی زمین می نشیند و ۵ کال روبروی هر نفر. کال یعنی گودال کوچی اندازه یک لیوان بستنی .در مجموع ۱۰ کال وجود دارد .مهره های این بازی 40 سنگ ریزه یا پشکل استفاده می شود .در هر گال ۴ سنگ ریزه یا پشکل می گذارند و یک نفر بازی را شروع می کند مهم نیست کی اول شروع کند .
كل برد يا كل جنگ
در اين بازي چند ستون سنگي مي گذارند و بازيكنان از فاصله معين به سمت ستون ها سنگ پرتاب ميكنند.و هركس بتواند ستون ها را بزند برنده بازي است. اين بازي از زمان كودكي به بچه ها اموزش داده مي شود.
چو بازی
«چو بازی »یا «چوب بازی » یا ترکه بازی از بازی های رزمی ، سنتی و قدیمی و رایج لرها است. که بیشتر در بین لرهای بختیاری ، یاسوجی ها ، ممسنی هاو بعضا روستاییان و عشایر لرستان متداول و مرسوم است و غالبا در مراسم عروسی و همراه با رقص و پایکوبی اجرا می گردد.
تعداد بازیکنان چوب بازی دو نفر است و ابزار بازی شامل دو چوب یکی به طول تقریبی یک و نیم متر ( درک)و چوب دیگر کمی کوتاهتر از آنست(ترکه) . در شروع کار توشمال با زدن ساز مردان را به بازی چوب بازی فرا می خواند. دو نفر بازی را شروع می کنند و افراد زیادی به دور چوب بازها حلقه می زنند و تماشا می کنند.یکی از بازیکنان درک و نفر دیگر ترکه را بدست گرفته و مقابل یکدیگر به حمله و دفاع می پردازند . بازیکنان سعی می کنند هنگام بازی با آهنگ ساز و دهل نیز برقصند ، فردی که ترکه را بدست دارد باید به دارنده درک حمله نماید و قبل از وارد نمودن ضربه به چوب وی ابتدا چند دور می رقصد و ناگهان به دارنده چوب بلند یورش می برد . دارنده چوب بلند نیز باید از خود دفاع نماید . حمله کننده هنگام یورش با صدای بلند فریاد می زند و سعی دارد با این کار روحیه حریف را تضعیف نماید . چوب باز باید با چرخاندن چوب و نعره کشیدن و تهدید حریف و فریب حریف چوب بازی کند.
حمله کننده هنگام یورش چوب را با دو دست پیش روی خود گرفته و هنگام کوبیدن بر چوب حریف انرا با دست خود می چرخاند و سپس با در نظر گرفتن پاهای او بر چوب وی ضربه وارد می آورد ، البته ترکه باز سعی می کند حریف را گمراه کند تا بتواند بهترین ضربه را بزند. بازیکن حمله کننده فقط یکبار حق زدن ضربه را دارد ( چه به پای حریف مقابل بزند چه نزند)، سپس بازیکنی که چوب بلندتر را دارد ، چوب کوتاهتر را در دست گرفته و فرد دیگری چوب بلندتر را در اختیار می گیرد . و بعد از چند دور بازی نفرها عوض می شوند .بازی تا آخر به همین منوال ادامه می یابدمعمولا اگر حریف ها از بستگان نزدیک یا دوستان هم باشند. به پای هم ضربه محکم نمی زنند.اما در موارد دیگر ضربات محکمی زده می شود که بسیار درد آور است. در چوب بازی احتمال صدمات جدی به پا هست و احتمال شکستگی پا و قوزک. اما مگر غیرت جوانان اجازه می دهد که بازی نکنند. آنها با شهامت کامل وارد میدان می شوند و هیچگونه باکی از درد و رنج ندارند. زیرا این ریشه در سنت دلاوری و بی باکی لرها دارد و همینطور با شنیدن نوای توشمال به سبک چو بازی که به انسان شجاعتی وصف نشدنی می دهد. توشمال چو بازی یا اصطلاحا ساز چوب بازی با دستمال بازی فرق دارد. ساز چوب بازی معمولا دارای ریتم تند و حالت رزمی است، اما ساز دستمال بازی دارای ریتمی ملایم است.
در رابطه با چوبازی شعری می آورم از محمد علی پور خداکرم:
خوار ایل می شوم
اگر آه بگویم
بزن ای چوب باز رقیب
با ترکه ی بادامت
اکنون که ساق پایم را نشانه داری
چرا که هراس مرا نکوهش می کنند مردمان ایل
وقتی که به گرداگرد حلقه ای تماشا بسته اند
در این ورطه
آنچه که مرا به وجد می آورد
کرنائیست که ترانه های پایداری را شادمانه ساز می کند.
کله وروان
در اين بازي بازيكنان به دوسته مساوي تقسيم شده وسپس روي زمين دايره اي به شعاع مناسب مشخص مي نمايند و يك گروه به قيد قرعه در درون دايره به حالت چهار دست وپا قرار مي گيرند وهر كدام كلاهي به سردارند و دسته ي دوم بايستي بدون آنكه ضربه ي پاي تيم مقابل خورده باشند يكي از كلاهها را برداشته وبه سرعت به نقطه اي كه در فاصله ي دورتر از قبل مشخص شده برساند و در حين فرار صاحبان كُلا (تيم درون دايره ) بايستي سعي كنند او را بگيرند وهمبازيهاي وي به او كمك كرده وممكن است كُلا دست به دست گردد تا به مقصد برسد واگر رسيد يك امتياز واگر كلاه را پيش از رسيدن به محل بازس گرفتند تيم مقابل بايستي در درون دايره قرار گيرد و بازي از نوشروع مي گردد وممكن است از قبل سقف امتيازي مشخص شده باشد وهر تيمي زود به آن سقف امتياز رسيد برنده نهايي مي باشد. اين بازي مختص مردان است .
چو زر (چوب طلایی)
بازي منحصراً در شب انجام مي شود و بيشتر بوسيله ي نوجوانان (پسر ودختر ) به اجرا در مي آيد. در اين بازي افراد به دو گروه تقسيم وسپس قطعه چوبي كوچك كه داراي نشانه ي مشخص باشد و يا آنرا مثلاً بابستن پارچه اي مشخص نموده باشند را تهيه نموده وسپس هر دو گروه رو به يك طرف نموده ويك نفر قطعه چوب را بدون آنكه خود نگاه كند به طرف پُشت پرتاب مي كند وپس از چند ثانيه مكث همه به آن طرف هجوم برده و به دنبال يافتن چوب بر مي آيند وضمن آن بايستي مراقب گروه ديگر باشند كه اگر آنرا يافتند فوراً آن فرد را گرفته وچوب راپس بگيرند.
هر گاه فردي آنرا پيدا نمود بايستي به شدت پنهان كاري نموده وبه نحوي اعضاي گروه خود را با خبر كند وكم كم به كناري كشيده وآماده ي فرا به سوي محل نشانه اي كه از قبل تعيين شده بشود وبه محض آماده شدن بايستي با صداي بلند بگويد : « يافتم » وسپس فرا كند واز اين لحظه مثل بازي «كِلاوروِان » افراد هر دو گروه سعي در بردن چوب به محل نشانه ويا پس گرفتن آن هستند وامتياز دهي نيز مثل بازي كلاروروان است .
آزادی
دو نفر استاد انتخاب مىشوند و يارگيرى مىکنند. سپس به روش شير يا خط تعيين مىکنند که کدام دسته بايد گرگ شود. بازى با حملهٔ دستهٔ گرگها آغاز مىشود. آنها بايد سعى کنند افراد دستهٔ مقابل را بگيرند. هرگاه يکى از افراد دسته اسير شد، سايرين بايد به کمک او بشتابند و او را آزاد کنند. براى اين کار کافى است يکى از افراد دستهٔ برّهها، دست خود را به يکى از افراد دستهٔ گرگها بزند. آن وقت شخص گرفتارشده آزاد مىشود. لازم به يادآورى است که شخص گرفتار تنها در صورتى آزاد مىشود که فردى که دست خود را به گرگ مىزند بگويد: آزاد شده. آزاد کردن اسير کار دشوارى است زيرا حملهکننده خود نيز بهخطر مىافتد و ممکن است گرفتار شود. بازى آنقدر ادامه پيدا مىکند تا افراد يک دسته همه اسير شوند، آنوقت جاها عوض مىشود.
استا مرا زد
کاغذ را به قطعههاى کوچک مىبُرند و براى هر بازيکن يکى از تکههاى کاغذ را در نظر مىگيرند. فقط روى يکى از آنها مىنويسند ”اوستا“ و باقى کاغذها سفيد مىماند. کاغذها را درهم مىکنند و هرکس يکى از آنها را برمىدارد. هيچکس نمىداند چه کسى استاد شده است و هرکس فکر مىکند ديگرى استاد شده است. استاد اصلى نبايد بگذارد کسى متوجه شود.
در زمانىکه مطمئن است کسى متوجه او نيست به يکى از بازيکنان چشمک مىزند. آن بازيکن بايد کاغذ دست خود را زمين بىاندازد و بگويد: ”اوستا مرا زد“. بعد استاد بهترتيب با ديگر بازيکنان هم همينکار را مىکند. وقتى همه، کاغذهاى خود را زمين انداختند، نفر آخر بازنده مىشود و ديگر بازيکنان بر سر او مىريزند و او را مىزنند. اگر استاد به کسى اشاره کند و او کاغذ خود را به زمين نيندازد، او هم سوخته است و کتک خواهد خورد. اگر در موقع اشارهٔ استاد يکى از بازيکنان متوجه او شود، مىگويد: ”اوستا را ديدم که دزدى مىکرد“ و بقيه افراد مىپرسند: ”چطوري؟“ و او نشانى مىدهد و مثلاً بگويد با چشم راست يا چپ. وقتى استاد شناخته شود، بازى تمام مىشود و دور ديگرى آغاز مىشود.
الخترو (alaxtaru)
از هر گروه يک بازيکن به وسط مىآيد و يک پاى خود را بلند مىکند و با دست، پاچهٔ شلوار خود را مىگيرد. سپس هريک از دو بازيکن سعى مىکند با تنه زدن به بازيکن ديگر او را بىاندازد. هر بازيکنى که مجبور شود پاى خود را زمين بگذارد، مىسوزد و يک امتياز به دستهٔ مقابل تعلق مىگيرد. بهترتيب همهٔ بازيکنان دو گروه، دو به دو مسابقه مىدهند و امتيازها محاسبه مىشود. هر گروهى که امتياز بيشترى کسب کند، از گروه مقابل کولى مىگيرد.
پشتکبازى
بازيکنان به دو گروه مساوى تقسيم مىشوند و با قرعهکشى گروه بازنده را مشخص مىکنند. افراد اين گروه همگى بهصورت چمباتمه داخل ميدان مىنشينند و حالت دفاعى بهخود مىگيرند. افراد بيرون دايره حالت تهاجمى بهخود مىگيرند و با دست زدن به افراد داخل، حمله مىکنند. افراد داخل ميدان نيز با حرکت پا (جهش از عقب) به دفاع مىپردازند. اگر پاى آنها به پاى افراد خارج از ميدان برخورد کند، جاى دو گروه عوض مىشود. لازم است گفته شود که افراد داخل ميدان ضمن حرکت پا به عقب، حتماً بايد دستهاى آنها روى زمين باشد. در اين بازى برد و باخت مطرح نيست و هرچند بار که بازيکنان مايل باشند، بازى را تکرار مىکنند.
خرکم
بازيکنان ابتدا به دو گروه مساوى تقسيم مىشوند و با قرعهکشى گروه غالب را تعيين مىکنند. گروه مغلوب خم مىشود و هر نفر با دست کمر نفر جلوئى خود را مىگيرد. آنگاه گروه غالب بهترتيب قوى بودن پرش خود را انجام مىدهد، زيرا اولى بايد از ستون بگذرد و روى کمر فرد اول ستون مستقر شود. نفر دوم روى کمر نفر دوم ستون و ... وقتى پرشها انجام شد، نفر اول بايد فوراً از يک تا بيست بشمارد، اگر موفق شد، دوباره پرش را انجام مىدهند. اگر گروه غالب ضمن پرش و يا در حين شمارش، دچار خطا شود، موقعيت دو تيم عوض مىشود. در پايان چند دوره بازي، گروه برنده بايد، مسافتى را از گروه بازنده سوارى بگيرد.
دست به شلاق
ابتدا با قرعهکشى يا با توافق، يک نفر را بهعنوان شروعکنندهٔ بازى انتخاب مىکنند و شلاق را به او مىسپارند. بقيهٔ بازيکنان با فاصلهٔ کمى از يکديگر روى زمين دايرهوار مىنشينند و دستهاى خود را در پشت خود قرار مىدهند. با شروع بازى حامل شلاق دور دايره مىچرخد و در يک لحظه شلاق را در دست يکى از افراد نشسته مىگذارد. اين بازيکن بايد با شلاق فردى را که در سمت راست خود نشسته است، بزند. البته وى نيز بايد سريع بلند شود و از سمت راست دايره فرار کند (حرکت در جهت چپ خطا است) و حامل قبلى در ادامهٔ فرار، بايد يک دور کامل بزند و جاى شلاقزن فعلى بنشيند. در پايان بازى کسانى که با هوشيارى قبل از کتک خوردن فرار کرده باشند، تشويق مىشوند.
سوارکارى و تيراندازى
سواران نيزهباز در محلى که براى اين کار اختصاص داده شده است، در يک خط مستقيم مىايستند. همهٔ آنها سواره هستند. تماشاچيان بر تپهٔ بلندى مشرف بر آنها مىنشينند. نوازندهٔ محلى با کرنا و دهل شروع به نواختن آهنگ سوارکارى مىکند و اسبها بهحرکت درمىآيند. در محلى دور از سواران، نشانهاى مثلث شکل تختهاي، بر روى زمين نصب شده است و خط هر سوار نيز مشخص است و مىداند کدام نشانه را بايد بردارد. سوار با سرعت بهسوى نشانهها به پيش مىراند و با نيزهٔ خود، نشانه را از زمين بلند مىکند. هربار که سوار نشانه را از زمين بردارد، امتيازى به نام آن ثبت مىشود و داور سرانجام پس از چند دور برنده را اعلام مىکند.
لازم به يادآورى است که اين بازى بهصورت انفرادى نيز اجراء مىشود و تک تک امتيازات محاسبه و سپس برنده اعلام مىشود و اين امر گاهى با گذاشتن نشانههائى مانند کلاه و سرتيرکهاى عمودى نيز انجام مىشود.